- شتر غاز
- بیخ انگدان
معنی شتر غاز - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ریشۀ گیاه انگدان که آن را با سرکه می خورند، برای مثال تو شهد نیستانی و در کام نیاری / او کامه بیاورد و شترغاز نیابد (سوزنی - ۳۸۵)
بیخ انگدان
کسی که با چتر نجات از هواپیما بزمین فرود آید
زرافه، یکی از مهره های شطرنج کبیر، امور غیر متناسب و ناهماهنگ
ساربان شتر بان
کاروانسرایی که شتران را در آن جا مسکن و غذا دهند و نگهداری کنند طویله شتر اشتر خان
خار شتر
ساربان، کسی که از شتر مواظبت کند
بار شتر باری که به اندازه قدرت حمل یک شتر باشد
پول اندک مبلغ ناچیز
ریشۀ گیاه انگدان که با سرکه خورده می شود، بیخ انجدان، برای مثال بس که دادند مر تو را این قوم / بدل گاو روغن اشترغاز (سنائی۲ - ۱۸۰)